ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ



به نظر من حکایت آبان 98 حکایت پاس‌کاری دوست نادان و دشمن نادانه. دوست نادان طرح به این اهمیت رو این‌قدر بد طراحی و اجرا می‌کنه و دشمن نادان هم تصور می‌کنه با چارتا ترقه و کشته خیزش گرسنگان نظام رو ساقط می‌کنه

به نظر من مسبب اصلی تضعیف دموکراسی تو کشور ما اون طرف آبی‌ها هستند. چه کسانی که برای نونشون این آتیش رو گرم می‌کنند و چه کسانی که برای رای دوره بعدشون برنامه دارند. دموکراسی باید از درون یه جامعه زاده بشه و رشد کنه و چکش بخوره تا متناسب با قد و قواره‌ی همون جامعه بشه. دموکراسی لباسی نیست که کسی بدوزدش و تن یه ملت کنه. فشار بیرونی اگر از یه حدی بیشتر بشه اثر مع داره و قدرت رو محکم‌تر می‌کنه و تندروها رو حاکم.

یه روز خورشید و باد شرط بستند که کدومشون می‌تونه بالاپوش مرد رهگذر رو از تنش دربیاره. باد شروع کرد به وزیدن و هر چه شدیدتر وزید مرد بیشتر بالاپوش رو دور خودش پیچید. اما خورشید با چند دقیقه تابش به سادگی پالاپوش مرد رو از تنش درآورد

دموکراسی یک شبه به وجود نمیاد. اگر کسی واقعا دلش برای مملکت می‌سوزه باید تمام تلاشش رو مصروف آموزش و گسترش دموکراسی در رفتار تک تک مردم کنه تا شاید طی ده‌ها سال کم کم به آرامشی برسیممردمی که دموکرات نباشند نمی‌تونند نظام دموکراتیک داشته باشند. و فرقی نمی‌کنه کی حاکمشون باشه و از چه راهی به حکومت رسیده باشه

 

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

. .-WE_ ARE _ARMY _FOREVER- وبلاگ مهرداد شمشیربندی یادداشت های یک معلم آموزش های تنکا کالا کاربرد فناوری بلاگ وب سایت سرزمین گوپرو روستای هدف گردشگری لایزنگـــان پارسا موبایل قهوه گانودرما دورهمی